مانیفست حزب کمونیست (بازخوانی)
بازخوانی مفصل کتاب "مانیفست حزب کمونیست: نوشته کارل مارکس: توسط کورش مدرسی
بازخوانی مفصل کتاب "مانیفست حزب کمونیست: نوشته کارل مارکس: توسط کورش مدرسی
نوشته حاضر متن مقاله ای با عنوان "جمهوری اسلامی هم با قیامی دیگر سرنگون خواهد شد" با امضاء خسرو داور از مندرجات نشریه کمونیست، ارگان حزب کمونیست ایران، با تاریخ خرداد 1366 است.
بجای عناوین:
دانلود
https://a-bikari.com/2pdf/QyamDigar.pdf
"قطب نمای" کمونیستی و کارگری در دل تحولات سیاسی
این نوشته بر اساس متن سخنرانی کورش مدرسی با عنوان " قطب نمای حزب حکمتیست" آماده شده است. سخنرانی مزبور در افتتاحیه کن
گره چهارم حزب حکمتیست به تاریخ سپتامبر سال 2010ایراد شده است. عناوین:
"ما" یک "ما"ی ماورای سیاست و ماورای طبقات وجود ندارد
این نوشته برای اولین بار در شماره دوم نشریه "کارگر کمونیست" ارگان اتحاد مبارزان کمونیست و با امضاء خسرو داور منتشر شده است. عناوین نوشته از طرف ما است.
عناوین
آپارتاید جنسی علیه زنان / زنان و حجاب / اسلام و بی حقوقی زن / اسلام واقعی و غیرواقعی /
ریشه های مشترک تبعیض علیه زنان / کار بردگی زنان در خانه / در صف کارگران اخراجی؛ چرا همیشه ترجیحا زنان؟ /
کارگران زن در ایام بحران و در ایام رونق سرمایه / تبعیض علیه زنان، حق السکوت به مردان!
کارگران باید بدانند ...
... وقتی صحبت از کارگران ساختمانی در ایران میشود، بحث بر سر دست کم دو میلیون کارگر در گستره کل جغرافیای ایران است. دقیقا در نقطه مقابل تلقی غیر معتبر از بیل و کلنگ و عمله، بدنه اصلی کارگر ساختمانی در ایران متشکل از کارگر صنعتی ماهر است که چهره جغرافیای شهری و کشوری را با عمارات و تاسیسات و اماکن مسکونی لوکس یکسر دگرگون ساخته است. در گوشه گوشه آن خطه روی خاک بسرعت برق و باد زیبایی و رفاه و جلال خلق میشود، و زیر همان خاک تل بزرگی از پیکر در هم کوبیده سازندگان و توقعات بدیهی آنها برای زندگی آبرومند، در حسرت دستمزد و شرایط قابل قبول برای خود و خانواده انباشته میگردد. صنعت ساختمان برای کارگران ساختمانی گورستان روی خاک است. جمعیت بزرگی از کارگران در میان مخاطره دائمی مرگ در خود میلولند، تا خوش شانس ترین آنها با کوله باری از تحقیر و تهیدستی به امید اندک رمقی برای تکرار روز مشابه،شاید راه خانه در پیش بگیرد. آمار بالای کشتار کارگران ساختمانی در ایران باور نکردنی است. اسمش را گذاشته اند "سوانح" محیط کار. اما این نه تصادف و بدبیاری، بلکه این کارفرما است که میکشد؛ دولت و مجلس است که میکشد؛ شرایط کار، فقدان دستمزدها و فقدان سلامتی است که میکشد. جواز ساخت و ساز به زبان فارسی اجازه نامه قانونی و شرعی برای قتل موجوداتی به اسم کارگر را نیز به همراه دارد، فقط به این شرط که ساختمان مورد اشاره از ارتفاع باندازه کافی برخوردار باشد!
قانون بیمه اجباری کارگران ساختمانی در ایران مهر سال 1352 را بر خود دارد. این قانون (ظاهرا، در حرف و نه هرگز در عمل ) کارگران را در مقابل سوانح مرگبار محیط کار بیمه میکرد. سال 1386 برای اولین بار قانون بیمه های اجتماعی ناظر بر بیماری و فرسودگی ناشی از کار ساختمانی در دستور طبقه حاکم قرار میگیرد که عملا، بجز مزخرفات و لاطائلات از طرف نهادهای دولتی و مجلس وجود خارجی ندارد. اگر فقدان بیمه درمانی برای دو میلیون کارگر صنعتی ساختمانی مستلزم یک دستگاه دولتی درشراکت با مجلس قانونگزار مبتنی بر یک دستگاه بگیر و ببند پلیسی باشد، این ملزومات فراهم بوده است. اگر فقدان بیمه درمانی برای دو میلیون کارگر صنعتی بدون شکاف و تسلیم و توهم در صفوف خود کارگران غیر قابل تصور بنظر میرسد، عنصر انجمنهای صنفی فعالانه در تامین این شرایط از پا ننشسته است....
صف اعتصاب و اعتراض کارگران و مردم زحمتکش، همواره و امروز بیش از همیشه به میدان اعمال سرکوب افسار گسیخته حکومتی تبدیل شده است. اعتراض و اعتصاب بعنوان اشکال مشروع و مدنی مردم زحمتکش در دفاع از جان و حرمت خود در مقابل حکومتی است که تمام ابزارهای تصویب و تفسیر و اعمال قانون را یکجا به نفع سیستم بهره کشی و فرودستی و بردگی در چنگال خود گرفته است. سرکوب سبعانه در تاریخ کشمکش های طبقاتی کارگری تازگی ندارد. پاسخ های مختلف متاثر از تجربه جهانی مبارزات کمونیستی و کارگری شناخته شده و در دسترس جنبش کارگری ایران قرار دارد. در سیر دوره معاصر از کشمکش های اجتماعی و طبقاتی چه مردم زحمتکش و آزادیخواه و چه اعتراض کارگری در مرکز آن بر بستر تلنبار در هم کوفته هر گونه توهم و خوش بینی و امید به تغییر در بالا در مقابل این سوال قرار دارند که در مقابل خیل اوباشان سرکوب چه راهی را باید و یا میتوانند در پیش بگیرند؟
پاسخ به این سوال حاصل یک پروسه جدل و همفکری نظری و مجرد نیست. این جهت گیری و روشن بینی سیاسی، توان عملی، اراده و روش های فعالیت نزد رگه های اصلی درگیر تغییر وضعیت موجود است که تعیین کننده است. تا همین جا سازماندهندگان هر تک اعتراض و هر تک اعتصاب خواه ناخواه به این پروبلماتیک پرداخته اند. وضعیت موجود، یک صحنه از بازی طبقه حاکم با هستی و حرمت طبقه زحمتکش جامعه است. برای هر گونه پیشروی، برای بسیج صفوف متحد کل طبقه باید با چشم باز زمین "بازی" و مقررات "بازی" را از منظر کارگر و زحمتکش، از منظر جبهه ای که میخواهد، میتواند و میرود که پیروز شود؛ تعریف کرد. وقت آنست که میدانداری بوزینه های سرکوب به قیمت سنگین برای حکومت اسلامی سرمایه تمام شود.
این جزوه شامل مجموع مقالاتی از نشریه علیه بیکاری تلاش برای شریک شدن در مشغله رهبران محلی کارگری است، که در فاصله خیزش دی ماه 1396 تا خیزش آذرماه 1398؛ همچنین در رابطه با لشکر کشی سرکوب اعتصاب در هپکو و نیشکر هفت تپه منتشر شده است.
در کله یک فعال جنبش مجمع عمومی
سر تیتر موضوعات این جزوه
شورای واقعی کارگران فابریک چیست؟ / دولت دولت است، خدا که نیست! / مجمع عمومی: لب کلام (و یک مقایسه) ....
نقطه عطف جنبش مجمع عمومی در فابریک ما / از مجامع عمومی "خود بخودی" جاری تا مجامع عمومی منظم و سازمان یافته /
مجمع عمومی کارگری باید منظم و با تعداد هر چه بیشتری از کارگران برگزار شود /
تدارک، تدارک و باز هم تدارک خوب و از پیشی جلسات مجمع عمومی / تکلیف پیشنهادات، رای و رای گیری چطور تعیین میشود؟ /
هنر خنثی کردن تلاشهای عوامل کارفرما و دولت در مجمع عمومی / رئیس جلسه خوب داشتن یک نعمت است دست از کله شقی بردارید، لطفا! / ماجرای موردی بودن نمایندگان مجمع عمومی خیلی مهم است / دمکراسی، رای، اتوریته، نظم و این حرفها ... / رادیکالیسم، ماجرا جویی و واقع بینی / ”چه خوب شد که این جلسه را برگزار کردیم“
سنندج شهر بزرگی است، قدمتی را پشت سر گذاشته و مهر تحولات مهمی را بر خود دارد. بزرگترین شهر و مرکز استان کردستان را حتما میشود با علاقه از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار داد. آنچه در این نوشته مدنظر است، تحولاتی است که در مدتی کمتر از دو دهه شهری کارگری و بر دوش زنان را بجا گذاشت. در طول دو دهه اخیر دیگر نه اثری از معدود کارخانه های نساجی شهر باقی مانده است، و نه مرکز تولیدی قابل اعتنایی احداث شده است، در تشابه با سایر شهرهای کردستان و ایران بیکاری بخش بزرگ جمعیت را در خود بلعیده است. در عوض شهری تازه با ساختار اجتماعی و اقتصادی متفاوت، گام به گام شکل گرفته است... سنندج جدید بشدت کارگری و متکی به نیروی کار زنان است. خانه ها وسیعا به مراکز تولیدی تبدیل شده است، و به همان نسبت که زیست و خانه، به همان نسبت نیز مناسبات خانوادگی، چهره، مراودات، و آنچه روزمرگی شهروندان نامیده میشود، دستخوش تغییرات اساسی شده است.
با این نوشته برای آشنایی به شهر من به شما خیر مقدم میگویم. از شما دعوت میکنم از نزدیک با دوستان من آشنا شوید، از همسر و سابقه عشق و دلبستگی، از چگونگی تامین زندگی، غذا و وضع خانه، بچه ها و همسایه ها، از عادت ها و خرافه ها، از بالا پشت بام و "کفتربازی" تا درد دلهای دم درب خانه و خیلی چیزهای دیگر از این شهر برایتان تعریف خواهم کرد.اجازه بدهید با چینی خانم و شوهر او آقا جمال شروع کنیم. تا بتدریج سر از لب کلام در بیاوریم آن در این خلاصه میشود: مردان در بیکاری و زنان در اشتغال مجمع الجزایر بیغوله های تولید خانگی. هدف از این تفحص بدست دادن سرنخ های لازم برای سازمان یابی حق طلبی طبقاتی در سنندج زنانه کارگری است. جزوه حاضر انعکاس گامهای نخستین از یک پروژه بزرگتر است که کماکان ادامه دارد.
تمام شخصیت ها واقعی و اسامی غیر واقعی هستند.
سارا ارجمند
"آینده موفق اقتصادی ایران در گرو سازماندهی نیروی کار مزدی زنان است."
یک جمله در ده کلمه فلسفه تحولات تعیین کننده در ساختار و در سیاست های راهبردی طبقه حاکم در ایران را بدست میدهد. اما کدام ایران، کدام اقتصاد؟ و در کدام آینده؟
زنان همیشه کار کرده اند. امورات دشوار مزرعه و دامداری بعلاوه کار طاقت فرسای بچه و خانه داری بر دوش زنان طبقه محروم و زحمتکش سنگینی کرده است. کاپیتالیسم و بهره کشی از نیروی کار زن در شهر و روستا داستان صد ساله مناسبات غالب است. اما با این وجود کار مزدی زنان پدیده نسبتا جدیدی بنظر میرسد که با شتابی سرسام آور همچون یک گلوله آتشین در طی بخصوص دو دهه اخیر سراسر جغرافیای ایران، روستاها و شهرها را بهم میبافد.
از منظر توامان "زنان" و "کارمزدی" تصویر جامعه ایران یک تصویر هراسناک است. بورژوازی هار در حال شکل دادن یک بازار کار زنانه، در میان انبوه توطئه سر از پا نمیشناسد. نوشته حاضر تلاشی در شناختن و شناساندن مشخصات بازار کار زنانه معاصر است و برای اینکار شاغلین و اشتغال را زیر ذره بین قرار میدهد. گره گاه اصلی طبقه کارگر در ایران بیکاری زنان نیست، بر عکس، این اشتغال زنان طبقه کارگر است که باید مورد تعرض قرار بگیرد. بخش اساسی از این "اشتغال" باید فورا تعطیل شود. چرا و چگونه، موضوع بحث و بررسی این نوشته است.
سوسیالیسم در ادبیات و در سیاست منصور حکمت