دانلود

... وقتی صحبت از کارگران ساختمانی در ایران میشود، بحث بر سر دست کم دو میلیون کارگر در گستره کل جغرافیای ایران است. دقیقا در نقطه مقابل تلقی غیر معتبر از بیل و کلنگ و عمله، بدنه اصلی کارگر ساختمانی در ایران متشکل از کارگر صنعتی ماهر است که چهره جغرافیای شهری و کشوری را با عمارات و تاسیسات و اماکن مسکونی لوکس یکسر دگرگون ساخته است. در گوشه گوشه آن خطه روی خاک بسرعت برق و باد زیبایی و رفاه و جلال خلق میشود، و زیر همان خاک تل بزرگی از پیکر در هم کوبیده سازندگان و توقعات بدیهی آنها برای زندگی آبرومند، در  حسرت دستمزد و شرایط قابل قبول برای خود و خانواده  انباشته میگردد. صنعت ساختمان برای کارگران ساختمانی گورستان روی خاک است. جمعیت بزرگی از کارگران در میان مخاطره دائمی مرگ در خود میلولند، تا خوش شانس ترین آنها با کوله باری از تحقیر و تهیدستی به امید اندک رمقی برای تکرار روز مشابه،شاید راه خانه در پیش بگیرد. آمار بالای کشتار کارگران ساختمانی در ایران باور نکردنی است. اسمش را گذاشته اند "سوانح" محیط کار. اما این نه تصادف و بدبیاری، بلکه این کارفرما است که میکشد؛ دولت و مجلس است که میکشد؛ شرایط کار، فقدان دستمزدها و فقدان سلامتی است که میکشد. جواز ساخت و ساز به زبان فارسی اجازه نامه قانونی و شرعی برای قتل موجوداتی به اسم کارگر را نیز به همراه دارد، فقط به این شرط که ساختمان مورد اشاره از ارتفاع  باندازه کافی برخوردار باشد!

قانون بیمه اجباری کارگران ساختمانی در ایران مهر سال 1352 را بر خود دارد. این قانون (ظاهرا، در حرف و نه هرگز در عمل ) کارگران را در مقابل سوانح مرگبار محیط کار بیمه میکرد. سال 1386 برای اولین بار قانون بیمه های اجتماعی ناظر بر بیماری و فرسودگی ناشی از کار ساختمانی در دستور طبقه حاکم قرار میگیرد که عملا، بجز مزخرفات و لاطائلات از طرف  نهادهای دولتی و مجلس وجود خارجی ندارد. اگر فقدان بیمه درمانی برای دو میلیون کارگر صنعتی ساختمانی مستلزم یک دستگاه دولتی درشراکت با مجلس قانونگزار مبتنی بر یک دستگاه بگیر و ببند پلیسی باشد، این ملزومات فراهم بوده است. اگر فقدان بیمه درمانی برای دو میلیون کارگر صنعتی بدون شکاف و تسلیم و توهم در صفوف خود کارگران غیر قابل تصور بنظر میرسد، عنصر انجمنهای صنفی فعالانه در تامین این شرایط از پا  ننشسته است.... 

در آغاز بکار دولت ابراهیم رئیسی و در تازه ترین بررسی مجلس پرونده بیمه های اجتماعی کارگران ساختمانی با بن بست "ماده پنج" در تامین بودجه روبرو شد. اداره بیمه های اجتماعی شانه بالا انداخت و با یک نُچ کاسه کوزه سالها وعده و وعید را بهم ریخت. یک نسل از میلیونها عضو خانواده کارگران ساختمانی در ایران در زیر چراغان سلسله بی پایان  تدوین و تصحیح و تصویب  ماده پنج در حسرت یک بیمه فکسنی از درد و فرسودگی و تباهی بخود پیچیدند. اکنون دور دیگری از بازی اصلاحیه ها در بالا و عریضه نویسی از پایین در انتظار بخش ساختمانی طبقه کارگر در ایران نشسته است. در پشت بام دفاتر انجمن های ساختمانی ویلون بدست گرفته اند که بازار خدمات انجمن ها در وقت خریدن، در ایجاد شکاف و در دامن زدن به ضعف و ناباوری در میان کارگران هنوز از طرف طبقه حاکم خریدار دارد.

مروری  بر رئوس تحولات  و کشمکش حول موقعیت کارگران فصلی – ساختمانی موضوع نوشته های این جزوه را تشکیل میدهد که تمرکز آن بر روی ضرورت یک صف و مبارزه رادیکال در راه تحقق بیمه های اجتماعی و بیمه بیکاری برای کارگران  است.  حرف حساب نوشته در آن خلاصه میشود که:

اولا، انجمن های صنفی یک عامل فعال، یک ارگان مستقیما دولتی در میان کارگران هستند و برعکس آنچه ادعا میشود، انجمن های صنفی یک مانع در راه برخورداری کارگران از بیمه ها عمل میکنند.

ثانیا، نقش مخرب انجمنها در ایجاد تفرقه، انتظار و تسلیم باید فعالانه افشا و خنثی شود و مورد مقابله قرار  بگیرد.