دولت تازه، با ریاست پزشکیان در جمهور سرمایه با حمله به مردم زحمتکش کار خود را آغاز کرد. بیانات بهتر و آماده و امتحان پس داده تر جز در مورد یارانه ها نمیتوانست در دسترس باشد. ایشان درست راه پیشینیان خود را در پیش گرفت، باز هم در جستجوی «عزت»، و  به همان اندازه چرند، متفرعن و به همان اندازه شارلاتان.

 

محمد جعفر قائم پناه، معاون رئیس جمهور در بیانات خود با برشماردن مشکلات اصلی جامعه (امنیت، آموزش و سلامت) که بزعم ایشان دولت تازه قرار است فایق آِید و «بجایی برسد» گفتند: «تا کِی می‌خواهیم مردم را با یارانه و کمک‌های کمیته امداد و بهزیستی اداره کنیم؟ مردم باید با عزت توانمند شوند و آنقدر توانایی داشته باشند که تولید کنند و نیازی به کمک‌های دولت نداشته باشند. « (دنیای اقتصاد، ششم شهریور 1403)

بر دولت و ساکنان جدید پاستور حرجی نیست، نمیتواند باشد، اما ساده ترین اعتبار یک سایت خبری تا چه برسد مدعی «دنیای اقتصاد» در ایران حکم میکند خود را از اراجیف اینچنینی دور نگاه دارد. چه میشد اگر یکبار هم که شده رئیس دولت با پافشاری یک پادوی ستون اقتصاد نشریه محترم کثیرالانتشار بجای «عزت» مردم  کارگر، از عزت و شان سرمایه داران و تولیدکنندگان و کارفرمایان شروع میکردند  و با ذکر انواع یارانه و  کمک دولتی به این جماعت افکارعمومی را منور میساختند؟

کسی نیست یقه این مردک را بگیرد و «تاکید کند» دولت فخیمه مردم را نه با یارانه بلکه با دستمزدهای زیر خظ فقر  «اداره میکند»، در قدم بعد گرانی و انواع تلکه و جیب بری سازمان یافته «مولفه های قدرت» منتظرند تا پوست همان مردم را بکنند. «حریت» کلمه مناسبی  برای تشر زدن به کارگر جامعه در فرهنگ لغت مورد استفاده نشریه مورد ذکر نیست. چرا یکبار و از سر اتفاق و محض شوخی  لیست یارانه های بلاعوض سوپر سخاوتمندانه خزانه ملی به طبقه سرمایه دار، از تولید کنندگان خرد تا جراید مجیز گویان خیل کارفرمایان همیشه مظلوم منتشر نمیشود؟ چرا افتخارات دولت فاخر در بستن دهان هر کارگر حق خواه، مخارج محاکمه و زندان کارگران با تنها گناه طلب دستمزدهای سالها  عقب افتاده برای دلجویی  از عمدتا باجناق آقازاده های دزد و سود جو  را به رخ خیل محترم دنیای اقتصادتان نمیکشید؟ حیف نیست کسی از حضور داطلبانه گردانهای شلاق و چماق دولت شریفه در حمله به کارگرانی که در لبه بیکاری بر سر ادامه کاری کارخانه ازحقوق و حرمت و عمر خود گذشت میکنند، خبر دار نشود؟؛ خصوصا نمونه اخیر، در واگن پارس شاید قابل ذکر باشد که در ان حوصله سر رفته کارفرما با دخالت چماقداران اهدایی دولت حاضر لابد موجب فراغت خاطر و امنبت کارفرما در اصرار چندساله برای تعطیل تنها کارخانه صنعت واگن در کشور شده است!

اشاره، تنها یک اشاره به کمیته امداد و بهزیستی را بهر دلیل و از طرف هر کس و مرجعی باید بشدت مورد استقبال قرار داد. این نه بخاطر فرمایشات معاون اجرایی رئیس جمهور بلکه دقیقا بخاطر فراموشخانه های متعفن و پر رنج و مصائبی که محرومترین وبی دفاع ترین  بخش مردم به جرم زن بودن، بیتیم و بازمانده، بجرم فقر، به جرم  نیاز به نان و پناهکاه در تلنبار بهزیستی و کمیته امام در اسارت کار اجباری بیگاری محض  بر وجدان جامعه انسان معاصر سنگینی میکند. درب این بیغوله های سود آور باید بر روی بازرسین سازمان جهانی کار و سازمانهای نجات کودک در جستجوی آثار و نشانه های تجارت برده باز شود. تجارت و «صنعت» بهره کشی در فرش ایران با همه سوابق خونبار و ننگین آن بخصوص علیه جسم و جان زنان و دختران خردسال خانواده های زحمتکش هرگز تا این حد با عنق کثیف سازمان بافته بورزوازی گره نخورده است. کسی که بهزیستی و کمیته امام را در چهارچوب کمک به مردم دسته بندی میکند نه بویی از انسانیت برده و نه کوچکترین تعهدی به حقیقت را به نمایش میگذارد. اینها بنگاه های مالی و تولیدی با سود های نجومی هستند که تنها میتواند با تحقیر و پایمال جان و حرمت قربانیان آن بارور شود.  

محض تخفیف بار شانتاژ ضد کارگری ادعاهای جناب معاون اجرایی ریاست جمهور و دست اتدرکاران دنیای اقتصادی شان که شده اینجا کذب آمار انتشار یافته از طرف «سخنگوی هیئت عمومی دیوان محاسبات» را باید مورد اشاره قرار داد. آیا یک «اقتصاد دان» در این مملکت نیست که گوش حضرات دیوان محاسبات را بپییچاند و بجای رقم پر طنین « 82 میلیون نفر یارانه بگیر در سال گذشته»  (خبرگزاری تسنیم، هشتم شهریور 1403)، رقم متوسط ماهانه 82 تقسیم بر 12 یعنی هفت میلیون نفر را قرین به حقیقت بداند و منتشر کند؟

مطابق رقم بیکاری منتسب به ابراهیم رئیسی و دستاورد اقتصادی ایشان، در پایین ترین درصد بیکاری در ایران دست کم سه میلیون از این جمعیت یارانه بگیر جزو جمعیت بیکار هستند که اکثرا با تحصیلات بالا منتظرند تا یک رئیس  جمهور و دولت با توانایی و عزت اقتصادی کافی راه را برای اشتغال آنها باز کند. بجای آن، یک بار دیگر آسمان تپید و قسمت ایران یک قازورات از قماش حسن چاخان، بد دهن یاوه گو با هذیان های ضد کارگری ظاهر گردید.

همه چیز به کنار، در این میان بارها از طرف دفتر ریاست جمهوری، پای «دفاع از عزت مردم ایران» به میان کشیده شده است، ابدا  بی مورد نیست. سوال اینست کدام «عزت»؟

ریاست جمهور تازه بهتر است، بسته به توان اقتصادی خود همت بخرج دهد، فکری بحال عزت اعقاب عمارت پاستور و بهارستان کند و مهمتر از هرچیز در قدم اول بیمه کارگران ساختمانی را «بجایی برساند». تا آنجا که به مردم ایران  مردم مربوط است، کافی است با آزادی بیان و آزادی تشکل اجازه داده شود خود آنها، عزت و دستمزد و بیمه بیکاری و بازنشستگی و ... را یک جا از حلقوم طبقه حاکم بیرون بکشند؛ یارانه ها هم پیشکش حضرات