از میدان انقلاب سنندج تا میدان خراسان در تهران

زمانیکه استاندار کردستان در مراسم هفته کارگر، دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳، اعطای سهمیه تازه برای بیمه کارگران ساختمانی در سراسر استان کردستان را اعلام میداشت، رقم سیصد نفر برای یک استان (و کل ده هزار نفر مصوب برای کل کشور) تنها میتوانست شرم آور باشد. قریب به اتفاق مقامات  در استانهای مختلف در اعلام سهمیه خود از ده هزار مورد بیمه در سطح کشور چشم پوشیدند، بیش از هر چیز به این دلیل که هیچ تضمینی برای تحقق این وعده وجود نداشت. استاندار کردستان "فراموش کرد" اضافه کند، کی قرار است بیمه این سیصد  نفر به اجرا درآید؛  فراموش کرد روشن سازد در همین سیاق چه وقت نوبت ۴۷ هزار کارگر دیگر از لیست کارگران در صف بیمه خواهد رسید؟ یکی باید میپرسید در سالهای اخیر چند کارگر ساختمانی با اقدامات مستقیم ادارات تحت نظر ایشان از صف بیمه اخراج شده اند. (تعداد کارگران ساختمانی در استان کردستان، خبرگزاری ایمنا، شهریور ۱۴۰۳)

بیمه کارگران ساختمانی به یک لکه ننگ بر وجهه و کارکرد جمهوری اسلامی تبدیل شده است. دولت رئیسی با وعده بیمه یک میلیون کارگر ساختمانی شروع کرد. دولت او دست در دست مجلس نه فقط در امتناع  سرسختانه در افزایش بیمه شدگان از هیچ دستاویز کثیف و رسوا کوتاهی نکرد بلکه با لغو بیمه ۴۰۰ هزار کارگر رکورد تازه ای را در میان ماسبق خود ثبت نمود.  مطابق اظهارات اکبر شوکت رئیس انجمنهای صنفی  کارگران ساختمانی سراسر کشور "نه تنها کسی بیمه نشده، بلکه بیمه ۳۰۰ الی۴۰۰ هزار بیمه شده هم در دولت رئیسی قطع شده است.  (بیمه کارگران ساختمانی در دولت رئیسی، سایت خبری "عصر ایران"، سوم اردیبهشت ۱۴۰۳) میکائیل صدیقی در مقام رئیس انجمن کارگران ساختمانی در کردستان میگوید در پانزده سال اخیر حتی یک نفر هم به تعداد بیمه شدگان افزوده نشده است.

روزنامه خراسان از "کلاه بیمه ای بر سر کارگران ساختمانی " نام میبرد و مینویسد:

طی سه سال گذشته بیمه حدود ۳۰۰ هزار کارگر ساختمانی قطع شده است؛

طبق اعلام سازمان تامین اجتماعی تنها  ۶۷۰ هزار کارگر ساختمانی بیمه هستند؛

هم اکنون ۵۰۰ هزار کارگر ساختمانی نیز بیمه نیستند.

این ارقام به همان اندازه که نفرت انگیز، به همان اندازه واقعی هستند. بهانه ها و دستاویز دولت و حکومت در مقابل بیمه کارگران ساختمانی مسخره، پوچ و زورگویانه است. باید اضافه کرد تمام لحظات این پرونده برنامه ریزی شده و آگاهانه جریان داشته و در هیچ کجا کمترین اثری از دروغ و سهل نگاری صرف در آن هرگز در کار نبوده است. مساله بسادگی این است که بیمه کارگران ساختمانی سر منشاء سود بسیار زیاد برای طبقه حاکم است، بورژوازی حاکم بر ایران گنج خود را یافته است و خیال چشم پوشی از آنرا ندارد.

کارگران ساختمانی: بیمه ها و بهانه ها

قبل از هر چیز باید روشن ساخت که بحث بر سر یکی از بزرگترین صنایع پرشتاب و پر تحرک جامعه است. بحث بر سر کارگران ساده ساختمانی و پاتوق های دور میدان آنها نیست. بحث بر بخش بزرگ و توانمند طبقه کارگر در  بخش ساختمان و شتاب بیوقفه آن در یک صنعت پیشرفته در برافراشتن آسمان خراش ها، مناطق مسکونی و آپارتمانها، پل ها و جاده ها و کارخانه ها؛ بحث بر سر تاسیسات دولتی در خدمت ادامه حکومت؛ و بحث بر سر آفریدن لوکس و تجمل در  خدمت رفاه و آسایش خیره کننده برای طبقه حاکمه است.

بیمه کارگران ساختمانی عصای جادویی بورژوازی ایران نفس کار دو میلیون – معادل پانزده تا بیست درصد – از نیروی کار ایران را از صحنه حذف میکند. بحث بر سر کشمکش نسل دوم از این کارگران به قدمت سی سال در طول پنج رئیس جمهور و پنج دوره مجلس است؛ بحث بر لایه های چرکین از کثیف ترین توطئه و بامبولهای طبقه حاکمه است که آشکارا جان و هستی میلیونها کارگر را به بازی گرفته اند.

هیچ چیز جز بوی خون و اسکناس در مشام هر کارگزار و هر کارفرما نمیتواند توجیه کند که کارگر ساختمانی را بدون همان پوشش ناچیز آنچه بطور مسخره  "بیمه" نامیده میشود به کام محیطهای جهنمی کار فرستاد که هر روزه پیکر کارگران را در صحنه های فجیع از سقوط و آوار در خود میبلعد: حداقل هزار سانحه کار در روز، ماهانه ۱۵۰۰ کشته  در محیطهای ساختمانی کار. بیمه های کذایی هرگز ناظر بر بهبود شرایط کار بنا بر اصل تقویت پیشگیری از حوادث نمیشود، دایره پوشش آن از پرداخت دیه تا یک صلوات خشک و خالی فراتر نمیرود. پنجره اتاق کار نمایندگان انواع مجلس تصمیم گیری در ایران به کدام جهنم دره ای باز میشود، وزیر کار و انواع مقامات کشوری و لشکری کدام روزنامه را ورق میزنند که چشم و گوش آنها را بر این دمل چرکین میبندد؟

خاصیت اصلی بیمه ها جای دیگری است. یک سیستم  مخوف بیمه کارگران ساختمانی را سیال نگه میدارد. هفت خان صف و سهمیه و نوبت بجای خود، پرداخت ماهانه حق بیمه کارگر و سهم بیمه کارفرما و یک سیستم مخوف بیمارگونه کنترل اداره کار چوب لای چرخ میگذارد تا جایی که فرمایشات روسای جمهور از پیش یک چرند است؛ وعده ها و قوانین و مصوبات هرگز ارزش یک ورق پاره در نزدیک ترین مستراح را پیدا نکرده است. اما ارزش عملی و اهمیت  آروغ های نوبتی بیمه ساختمانی در جمهور اسلامی سرمایه جای دیگری است،   هر سال در جنجال دیگری دستمزد کارگر ساختمانی به حداقل دستمزد رانده میشود. بیمه در فقدان خود معجزه میآفریند: از سابقه کار، از مرخصی و از بیمه بیکاری و بیمه بازنشستگی خبری نخواهد بود! زنگ ها بصدا در میاید که او یک کارگر روزمزد است و بند های نامریی سرنوشت او را با سراسیمگی جستجوی کار در میدان شهر، از میدان اقبال سنندج تا میدان خراسان تهران به هم گره میزند.

بهانه ها از شدت مسخرگی بر پیکر بورژوازی ایران زار میزند. جملگی حضرات، کسانی که دست به خشت نزده، بساز و بفروش شده اند؛ کسانی که در تشخیص واقعیت  دستمزدها و شرایط کار ساختمانی عاجز هستند؛ بهانه "اشخاص غیر مجاز در صف متقاضیان بیمه" بشدت نامربوط است و بهتر از رسوایی نمیتوانست به نتیجه بهتری منجر شود. این درجه از پستی و فرومایگی و خوش رقصی در روشهای موذیانه در قطع بیمه کارگران ساختمانی حتی برای شارلاتانهای دوایر اداره کار این دولت باید مایه شرم باشد. هیچ انسانی را نباید  به اینگونه "مشاغل" در اداره کار وادار کرد.  بجای آن بسادگی میتوان به صف کارگران ساختمانی پیوست و شرافت خود را حفظ نمود.

کارگران ساختمانی یک مامن برای نان و شرافت

گارگر ساختمانی جزو تجربه بخش بزرگ طبقه کارگر ایران، در مقابله با همه موانع و شرایطی است که در طول زندگی خود برای کارگر شدن و کارگر ماندن به ناچار به آن پناه برده است. در گذر زمان، وقتی که بسیاری دست و پا میشکنند تا وزیر و وکیل و استاندار شوند، بسیاری لباس جاسوس و پاسدار به تن میکنند، چماق و شلاق و تفنگ سرکوب بدست میگیرند، بخش وسیعی از جامعه  مشقت کار ساختمانی را به گرده میگیرند تا شرافت خود را پاس بدارند. اگر دولت نیاز به کنترل دارد اول باید از نمایندگان مجلس شروع کند، حضور و غیاب وزیر کار را در دستور قرار دهد؛ فکری به حال مفت خور های دوایر دولتی و دسته گل هایی که هر روز از کیسه خزانه و مردم به آب داده میشود، بکند. بیمه کارگران ساختمانی، بیمه همه متقاضیان در واقعیت امر نزدیکترین و سر راست ترین راه بیمه عمومی و بیمه جمع هر چه وسیع تری از اعضای طبقه کارگر در جامعه است. بیمه وسیع کارگران ساختمانی قدم مهمی در راه تامین حقوق پایه ای همه آحاد جامعه است.

وارونگی در بیمه کارگران ساختمانی

راستی چه چیزی مانع یک حزب سیاسی، بزرگ و سراسری حول تک خواسته،  یک هدف و آن "اجرای فوری و بلافصل بیمه همه کارگران ساختمانی" است؟ چه چیزی است بجز یک حرکت وسیع و سراسری طبقه کارگر با یک مطالبه پایه ای "بیمه همه آحاد جامعه"  که بطور فوری میتواند جامعه را از منجلاب و لجنزار امتناع و بهانه های کل دستگاه جمهوری اسلامی خلاص کند؟

وارونگی مسخره  را تماشا کنید! در حالیکه سراسر قماش و ظرفیت های سیاسی و کشوری و لشکری قضایی علیه کارگران بسیج شده اند، بیمه بیکاری کارگر ساختمانی هنوز یک امر "صنفی" بحساب میاید!

حزب سیاسی به کنار، ظرفیت موجود مبارزاتی در صفوف طبقه کارگر برای یک بسیج مبارزاتی علیه زنجیرهای "بیمه کارگران ساختمانی" از پیکر خود، برای اتحاد سراسری و برای پیشروی های تعیین کننده کفایت خواهد کرد.

تا اینجا، حتی در همان قالب "انجمنهای صنفی" موجود، این کارگران فعال ترین بخش کارگری در ایران، متشکل ترین و با شخصیت های سراسری بحساب میایند.  نمونه فعالیت در شهرهای کردستان گویا است.

ادامه دارد...

باید قالب و محدودیت های صنفی و محلی را شکست، به کم رضایت نداد.

 

انتشار در نشریه حکمتیست

شماره:

تاریخ: