نتانیاهو: اگر نجنگیم میمیریم! 

شاید راست میگوید! او میداند که کسی برای موجودیت کثیف و خون آلود ارزش زیادی قائل نیست، اگر نجنگد چیزی از آن باقی نمیماند. این را همه میدانستند. در چشم جهانیان مگر  اسرائیل چند بار میتواند بمیرد و چند بار میتوان نجاتش داد؟ مهمتر این است که این بار جنگی است که "اسرائیل" میجنگد تا بمیرد، غرق در خون و جنایت و در قهقرا. این عزم نکبت و نیستی، میتوانست سرنوشت اسرائیل نباشد. 

از انتفاضه تا هفتم اکتبر

امروز غزه، شهری ویران و در هم کوفته؛ در هیبت پایتخت جهان معاصر در جستجوی چشم اندازی به سوی صلح و آرامش قرار دارد. یکسال قبل، کودکان و نوجوانان فلسطینی چه بسا پا برهنه و باد دستهای  خالی ماشین جنگی هیولایی اسرائیل را در مشت خود گرفتند. هفتم اکتبر روز اسارت ننگین و خفت آور ماشین کشتار اسرائیلی بود، رویدادی آنچنان بزرگ که  ششم اکتبر و روزهای قبل تر را از تقویم معاصر پاک کرد، شکستی بزرگ و ماندگار است که جنگ نتانیاهو در قالب غول نسل کشی و تکیه بر ترور و شرارت برای بقای انگلی تنها میتواند از فرط استیصال، بر جنگ طلبی بیشتر؛ بر تداوم ویران سازی در لبنان و مناطق دیگر متکی شود. اما، بقول خبرنگار "چشم خاورمیانه"،  تاریخ دنده عقب ندارد.

شکست اسرائیل میتوانست "مرگ" اسرائیل نباشد. قهقرای ننگین امروز، سرنوشت محتوم جامعه اسرائیل نبود. نتانیاهو و ارتجاع دست راستی یهود از تل آویو تا کاخ سفید کل جامعه اسرائیل را نیز به گروگان گرفتند. تحرک بزرگ اعتراضی در شهرهای بزرگ اسرائیل با هر کم و کاستی، بارها امید چرخش در اوضاع و توقف جنگ را زنده ساخت. در مقابل؛  تلفات و محاصره  و کشتار در اوج خود نتوانست مقاومت فلسطین را به زانو در نیاورد. نهادها و فونکسیونهای امداد بین المللی ، پیمانهای پایه ای روابط بین الملل در رقت آورترین شکل و در هلوکاست امریکایی - اسرائیلی به خون و به لجن کشیده شد، اما مقاومت غزه سنگر مقاومت انسانی در لندن، پاریس، دانشگاه های امریکا و بسیاری نقاط جهان گشت. در غزه هرگز پرچم سفید، استیصال و از هم گسیختگی سر بر نیاورد.  

فلسطین و مشخصا غزه بمبارانها، آتش و خون زیادی را بر خود دیده است. آرمان  مقاومت تاوان سختی را از  فرصت طلبی و  خیانت های بسیاری بر دوش کشیده است. اما همواره این غزه و مقاومت آن است که در قلب تحولات خاورمیانه و جهان امروز نشسته است. هفتم اکتبر انتفاضه جدید غزه بود، اما در فضای سیاسی متفاوت، ابزارهای متفاوت و چشم اندازهای دیگر.

در کمپ دیوید مذاکرات صلح و تحمیل چشم انداز صلح تنها و تنها بر پایه برسمیت شناختن دولت فلسطینی راه خود را به سختی بجلو باز کرد. امروز از آن توافقات هیچ چیز جز ورق پاره ای بی ارزش چیزی باقی نیست. همه جا از عقب گرد جهان معاصر گفته میشود، و همه جا صلح خاورمیانه شاهدی بر همان عقب گرد است. انگشت نشانه بر جنایات دولت سرکش اسرائیل توقف نمیکند، نه فقط اسرائیل بلکه بیش از آن دولت امریکا و حلقه دولتهای دست راستی و محافظه کار، لیبرال و دوستان مطیع منطقه ای در پایمال ساختن حقوق بدیهی مردم فلسطین، لغو معاهده هایی که خود ملزم به رعایت آنها بودند، و تسلیح و حمایت  از وحشیگری اسرائیل سالهاست ادامه داشته و دارد. ترامپ در راس سیاستمداران شاخص او در سطح جهانی نمیتوانست تحفه دیگری جز نتانیاهو را بدنبال داشته باشد. امروز تاوان همگی را بر دوش مقاومت غزه جلوی چشم خود داریم. اسرائیل در محاصره گنداب فرومایه ترین سیاستمداران جهان، جریانهای منحط ناسیونالیستی و فاشیستی، در بست و فروپاشی تتمه سوسیال دمکراسی و حقوق انسانی؛  دیگر بمثابه یک دولت و عضو جامعه مدنی موضوعیت خود را از دست داده است. اسرائیل مرد چراکه برخاسته از گور کلونیالیسم به هیچ  قاعده و پرنسیپ های جامعه جهانی انسانی ربطی ندارد؛ چرا که درست باندازه برتری تسلیحات از قانون جنگل فاصله دارد، کاریکاتوری است که ه با پول و تسلیحات امریکا  تغذیه میشود، در عین حال در غیاب این حمایت در مقابل در مقابل موج اعتراضات جهانی بشریت متمدن و عاصی از نظم کاپیتالیستی به زانو درخواهد آمد.

در تحولات خاورمیانه واقعیات نشان داد که مقاومت غزه نیز دنده عقب ندارد. نه به این خاطر که نقشه و مصالح حماس یا حزب الله رقم میزند، بلکه بنا به هویت و تحولاتی که غزه بر آن همچنان استوار ایستاده است. دیدیم که تونل های حماس و یا تسلیحات و دخالت های احتمالی ایران چقدر بسادگی به موازات سایر لفاظی های کوچه بازاری  ژورنالیستی  کنار زده شد، جنگ و مقاومت در جای دیگر متمرکز گردید.

یک بار دیگر، آینده جهان معاصر به غزه گره خورده است. غزه روی پای خود ایستاده است.  رای آزادانه ساکنان غزه تنها مرجع و تنها راه جهان امروز به سوی صلح و عدالت است.