موقعیت و چشم اندازهای جهانی جنگ در اوکراین

جنگ اوکراین تمام وجوه ژئوپولتیک دنیای امروز را در چنگ خود دارد. انبوه خبرها و پروپاگاند تشخیص واقعیت را با دشواری بسیار روبرو میسازد. دروغ و فریب در عمق این جنگ نهفته است.  تعریف پیروزی و شکست، پیشروی و عقب نشینی با توجه به طیف گسترده اکتورهای دخیل و منافع و مقاصد رنگارنگ ابدا ساده نیست. نمونه اخیر، کشمکش بر سر "ارسال" تجهیزات تانک  به اوکراین بخوبی گویاست.

مقاله ای از روزنامه "آسیا تایمز" زوایای مهمی از این کشمکش را مورد بحث قرار میدهد که اساسا در رسانه های غربی و جانبداری این رسانه ها بطرز آشکارا وقیحانه ( و در نقش بلند گوی تبلیغی زلینسکی و طیف سیاستمداران رسوا در منطقه) تحریف میشوند. این متن ترجمه آزاد از مقاله "All is not well for Ukraine  " در تاریخ 24 ژانویه 2023 است.

اوضاع در اوکراین بخوبی پیش نمیرود.

اوکراین می گوید برای شکست روسیه به سلاح های بزرگتر و بهتری نیاز دارد.

تحویل تانک‌ها، سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته و بمب‌های زمین‌پرتاب با برد بلند ممکن است پاسخی به درخواست‌های شدید اوکراین باشد، اما بار جدیدی از مشکلات را نیز به همراه دارد.

این تدارکات با عجله و فوری نشان می دهد که همه چیز در کیف خوب نیست و بیش از هر زمان دیگری به شکست در جنگ با روسیه نزدیک شده است. اینها جایگزینی یک به یک برای تجهیزات از دست رفته نیستند: هدف بیشتر تدارکات تحویل شده تغییر ظرفیت های پایه ای جنگی اوکراین برای امکان پیروزی  است.

حداقل یکی از تسلیحات پیش بینی شده، یک  بمب دوربرد زمینی 100 مایلی  معروف به ATACMS، جنگ را از اوکراین به خاک روسیه منتقل می کند. شکی نیست که قرار دادن این نوع سلاح در دست اوکراین منجر به جنگ بزرگتری در اروپا خواهد شد. روسیه تلاش خواهد کرد تا به مراکز ترانزیت این تجهیزات، به احتمال زیاد لهستان، حمله کند، اگرچه تلافی جویانه می تواند شامل حملات به راه آهن و جاده های آلمان نیز باشد.

تصمیم ایالات متحده برای ارسال  بمب های هسته ای ارتقا یافته به اروپا  نیز روس ها را متقاعد خواهد کرد که جنگ هسته ای تاکتیکی ممکن است پاسخ ناتو در صورت فروپاشی اوکراین باشد. در مقایسه با ایالات متحده و ناتو، روسیه دارای زرادخانه عظیمی از سلاح های هسته ای تاکتیکی و استراتژیک است.

نیروهای اوکراین در حال عقب نشینی در منطقه دونباس هستند و در صورت ادامه عقب نشینی، به زودی شهر استراتژیک باخموت را از دست خواهند داد. موج روسیه، از نظر پنتاگون، امری مطمئن است و ایالات متحده  از اوکراین خواسته است که این منطقه را رها کند .

با این حال، رهبران نظامی و سیاسی اوکراین نمی توانند عقب نشینی کنند زیرا انجام این کار مرکز کشور را به روی ارتش روسیه باز می کند. این به نوبه خود می‌تواند فریاد سرکوب‌شده طولانی مدت برای تغییر سیاسی در اوکراین را با پیامدهای ناشناخته و ناشناخته روشن کند.

رئیس جمهور ولودیمیر زلنسکی به خوبی می داند که اکثر مخالفان سیاسی خود را دستگیر کرده و رسانه هایی منتقد را ساکت کرده است، از جمله مواردی که گفته می شود مخالفان او توسط پلیس مخفی اوکراین، SBU، منحل شده اند.

اما اگر مردم در کیف شروع به درک این موضوع کنند که دفاع اوکراین در حال خم شدن است، این از او یا همکارانش محافظت نمی کند. علیرغم ادعای دموکراسی بودن، اوکراین در واقع یک کشور مستبد است که اخبار واقعی را مسدود کرده و هر مخالفی را سرکوب کرده است.

به نظر می رسد که ایالات متحده امیدوار است وضعیت میدان نبرد را بر روی سیستم های زرهی جدیدی که به اوکراین ارسال می شود، معکوس کند. ایالات متحده فشار زیادی بر آلمان وارد کرده است تا تانک‌های لئوپارد 2 را تحویل دهد و به لهستان اجازه دهد تا لئوپاردهایی را که در اختیار دارد ارسال کند.

جالب اینجاست که بدانیم، در موضوع ارسال تانکها اصرار دولت لهستان از کجا ناشی میشود. لهستان دارای 569 تانک است که 398 تانک فعال است. بیشتر تانک های فعال ارتش لهستان از نوع Leopard II (250) هستند. لهستان در حال برنامه ریزی برای جایگزینی لئوپاردها ( از پول صندوق جنگی اوکراین) با 180 تانک کره ای K-2 Black Panther است که ده تانک اول آن در دسامبر 2022 تحویل داده شد.

مساله بعدی ارزش و قابلیت جنگی تانک لئوپارد است که در بازار بین المللی تسلیحات زیر سوال جدی قرار دارد. هیچ کس نمی تواند بگوید تانک های لئوپارد چقدر در میدان نبرد مدرن موثر خواهند بود. در دسامبر 2016،  تعداد زیادی لئوپارد 2  در نبرد بر سر منطقه الباب تحت کنترل داعش در نزدیکی حلب سوریه منهدم شد. ده تانک از جمله پنج فروند با موشک های ضد تانک (منشا روسی)، دو فروند توسط بمب های دست ساز و یک فروند با شلیک راکت منهدم شد.

ایالات متحده به صراحت اعلام کرده است که  تانک آبرامز ام-1  را به اوکراین تحویل نخواهد داد. این تانک اصلی نبرد ایالات متحده است که برای دفاع ناتو حیاتی است. عدم تمایل به ارسال آنها به اوکراین همچنین می تواند نمایانگر دیدگاه پنتاگون باشد مبنی براینکه آبرامز  ممکن است در میدان نبرد مدرن علیه نیروهای روسی عملکرد خوبی نداشته باشند، زیرا آنها بیشتر نیروهای روسیه حریم هوایی اوکراین را کنترل می کنند، به این معنی که تانک ها می توانند با حمله هوایی منهدم شوند.

از نظر روانی، از دست دادن تانک های آمریکایی به سلاح های روسی پیامی منفی در مورد توانایی آمریکا برای حفظ امنیت در اروپا خواهد بود.

یکی از خطرات کلیدی در جنگ اوکراین این است که به دیگر کشورهای اروپایی به ویژه لهستان سرایت خواهد کرد. "گزینه" دیگر روسیه ممکن است مقابله با حمایت ایالات متحده از اوکراین با حمله به یک یا چند کشور بالتیک، یعنی استونی، لتونی و لیتوانی باشد.

تنش بین کشورهای بالتیک و روسیه در حال افزایش است که اخیراً در تصمیم روسیه برای اخراج سفیر استونی  در مسکو مشاهده شد.

استونی به دلیل موقعیتش در خلیج فنلاند و مرز حساسش با روسیه، نزدیک به سن پترزبورگ بسیار مهم است. استونی در حال  ایجاد یک منطقه "همجوار" است  که به آن حق بازرسی کشتی های غیرنظامی و نظامی روسیه را می دهد.

 بعید است استونی بتواند هر گونه بازرسی را انجام دهد، زیرا فقط دو کشتی گشتی دارد و هیچ کشتی جنگی دیگری به جز چند لایه مین ندارد. اما اگر استونی حتی تلاش کند، نقطه اصطکاک دیگری ایجاد می‌کند که روسیه می‌تواند در صورت انتخاب از آن بهره‌برداری کند.

در این میان یک عنصر استراتژیک نیز وجود دارد. با پیوستن فنلاند به ناتو و در حال حاضر یکی از اعضای واقعی، خلیج فنلاند به طور قابل توجهی برای روسیه خصمانه تر می شود و فشار فزاینده ای بر رهبران سیاسی روسیه برای اقدام علیه تهدید فزاینده برای امنیت روسیه وجود خواهد داشت.

در حالی که اوکراین بسیار دور است، روس‌ها «باندبازی» ناتو علیه روسیه را موضوعی کلیدی برای امنیت و ثبات روسیه می‌دانند. این امر منطقه بالتیک را در کانون توجه بیشتری قرار می دهد، زیرا روس ها می بینند که ناتو در حال تلاش برای محاصره آنها و تضعیف مزایای اقتصادی و نظامی آنها است.

دولت بایدن، حداقل در ظاهر، به نظر می رسد نگرانی چندانی در مورد تهدید گسترش جنگ یا احتمال شکست اوکراین از روسیه ندارد. به ظاهر این نه امریکا بلکه دولتهای متحدانش در اروپا هستند که  بیرون راندن روس‌ها از اوکراین عاجل و حیاتی است – آخرین ادعای این چنینی از طرف  بوریس جانسون، حامی جنگ اوکراین است. او در بازدید شتاب زده از شهر کیف خواهان تامین فوری همه درخواستهای تسلیحاتی اوکراین برای غلبه بر ارتش روسیه شد. اگر  ادعا  دولت امریکا درست بود، پس تمام تسلیحات اضافی که برای تحویل به اوکراین در نظر گرفته شده بود، چنین نیاز فوری را موجه نمیساخت.

یکی از مشکلات این است که اخبار جنگ عمدتاً توسط تبلیغات اوکراینی تولید می شود که بی پایان در رسانه های غربی طوطی وار پخش می شود. هر زمان که اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد - به عنوان مثال، اشاره به تلفات بالای اوکراین -  آنقدر به عقب رانده می شود که رهبران غربی ساکت می شوند.

حتی در این صورت، اطلاعات دقیق به صورت دوره ای درز می کند. آخرین نمونه یک گزارش آلمانی است که  به استناد سرویس اطلاعات خارجی BND برلین می گوید که تلفات اوکراینی در منطقه باخموت بسیار زیاد است و صدها نفر در روز تخمین زده می شود.

بنابراین واشنگتن می تواند به زودی با انتخاب های خطرناکی روبرو شود. آیا باید نیروهای ایالات متحده یا نیروی هوایی ایالات متحده را به اوکراین متعهد کند؟ اگر چنین می کرد، جنگ با چه سرعتی در اروپا گسترش می یافت؟

آیا ناتو که همیشه بیش از آنچه در واقعیت قابل توجیه است، از اعزام نیروهای ناتو به اوکراین حمایت می کند؟ یا بالاخره زانوهای ناتو خم می شود؟

سناریوی جایگزین - و محتمل‌تر - این است که واشنگتن برای حل و فصل صلح فشار بیاورد، چیزی که در گذشته به شدت با آن مخالف بوده است. آیا روسیه مایل به نشستن و گفتگو درباره یک توافق است؟ البته، اما به شرطی که قیمت مناسب باشد.