لایروبی دانشگاهها از چماقداران تسلیم و خفت
با مصوبه دستمزدها یک افتضاح، یک "اسکاندال" و رسوایی اخلاقی، قضایی، سیاسی سراسر جامعه؛ کل الیت سیاسی و فکری و رسانه های رسمی را در خود گرفته است.
تنها سه ماه پیشتر بود که 5800 نفر از اساتید دانشگاه های کشور در یک اقدام نفرت انگیز یکصدا پا به صحنه سیاسی جامعه گذاشتند تا در "رشد و پیشرفت کشور و نیز کاهش بی عدالتی و ناکارآمدی دستگاه اجرایی و تقنینی و قضایی" نقش ایفا کنند. آن زمان دانشگاه ها قلمرو خیزش آزادی و رهایی زن در جامعه بود. از "شخصیت های دانشگاهی" کسانی مثل کچوئیان، مطهری و زاکانی چیزی از پروکاتورهای باند سیاهی کم نیاوردند.
آن جنبش به خاک و خون کشیده شد. از این اساتید کسی انتظار شق القمر آزادگی و آزادیخواهی یا حتی انتظار دفاع از عدالت و حقوق شهروندی نداشت، اما آنها سراسیمه در قوی تری شکل ابراز وجود، جاده صاف کن ماشین سرکوب شدند. امروز همان "دستگاه اجرایی و تقنینی و قضایی" در جلوی بینی "اساتید رشد و پیشرفت کشور" بیش از 14 میلیون خانواده کارگری، یعنی دست کم نیمی از جمعیت را به جرم اسارت در کار مزدی به صلابه کشیده است. این جامعه، وجدان بیدار، شرافت انسانی آن جامعه میتواند آسوده باشد که کک 5800 استاد دانشگاهی نگزید، به روی خودشان نیاوردند، در دفاع و خدمتگزاری در پیشگاه طبقه حاکم به کرنش پرداختند، خفه خون گرفتند!!
ورق پاره "مصوبه دستمزد" و مذاکره طرفین سه گانه کذایی در اصل قبایی است که بر تن این "اساتید" کوتوله فرصت طلب و جبون دوخته شده است. نشخوار فضولات سفارشی در باب "تورم" و "تراز چرخ تولید" دقیقا همان کاری است که این جماعت در چماقداری "فکری" اربابان سرمایه در ایران در آن استادند.
این فضا را باید شکست و رسوا نمود. اعتراض دستمزدها و صفوف حق طلبی کارگری میتواند و از آن ظرفیت فوری برخوردار است که فضای طبقاتی و انقلابی را در دانشگاهها و کل جامعه زنده نماید.
همه ما محکوم هستیم از پای ننشینیم؛
سر سخت باشیم؛
محکوم هستیم که پیروز شویم